بازي مس - پگاه در هفته سيزدهم ليگ برتر، در حالي كه نادر دستنشان روي نيمكت پگاه مينشيند ناخودآگاه يادآور حضور دستنشان در مس كرمان است.
يادآور روزهاي باشكوه صعود از ليگ يك و البته يادآور حضور موفقيتآميز مس در فصل گذشته ليگ برتر، در مقايسه با تيمهايي كه از ليگ يك به ليگ برتر صعود ميكنند.
هميشه اين طور است مگر آن كه استثنايي وجود داشته باشد: تيمهايي كه از ليگ يك به ليگ برتر ميرسند دست كم در فصل اول حضورشان در سطحي بالاتر با دغدغه سقوط مواجهاند.
اما مس كرمان در فصل گذشته دغدغه سقوط نداشت و با نادر دستنشان اكثراً در رتبههاي ششم تا هشتم سير ميكرد و حتي در نزديكي پايان نيم فصل اول تا رتبه چهارم پيش رفت. دست نشان در روزهاي پاياني سال 85 پس از شكست 2-1 مقابل ملوان در بندرانزلي از مس بركنار شد تا لابد نوروز 85 را با اين فكر سپري كند كه چرا؟ به راستي چرا؟!
روزي كه دستنشان رفت، مس در رتبه يازدهم جدول حضور داشت درحالي كه با دو تيم بالاتر از خود امتياز برابر داشت و با يك تفاضل گل بيشتر ميتوانست نهم باشد. دستنشان رفت، فرهاد كاظمي آمد و مس در پايان فصل نهم شد، رتبهاي كه دستنشان در اكثر زمان مربيگرياش در مس بالاتر از آن را مال خود كرده بود. مس ميخواست فرهاد كاظمي را 8 هفته زودتر از آغاز فصل 87-86 به كرمان بياورد تا او باشناخت از اين تيم خود را براي روياهاي بزرگتري آماده كند. كاظمي در 8 هفتهاي كه در مس 86-85 حضور داشت در واقع به فكر فصل آينده بود يعني به فكر فصلي كه امروز در آستانه هفته سيزدهم آن هستيم و مس در ليگ هجده تيمي حالا تيم پانزدهم جدول است. (البته با يك بازي كمتر از رقبا كه آن بازي مس هم بايد مقابل سپاهان برگزار شود.) مس را ميتوانيم امسال يكي از پرهزينهترين تيمهاي ليگ برتر بدانيم، همتراز با صباباتري و با بودجهاي فراتر از سپاهان، سايپا، استقلال و پرسپوليس اما مس بيشباهت به يك تيم متمول در قعر جدول به سر ميبرد و اين نكته باز هم يادآور اين سؤال است:<دستنشان چرا از مس بركنار شد؟>! جملاتي از نادر دستنشان را به خاطر ميآوريم كه پس از بازي پگاه- ملوان در رشت در كنفرانس مطبوعاتي به زبان آورد:< من انتقاد ميكنم از مديران فوتبال ايران كه دير باور هستند.
من اكنون 48 سالهام و ديگر يك مربي جوان نيستم ولي به من ميگويند مربي جوان و 4 سال ديگر هم لابد به يك مربي پير تبديل ميشوم. پس كي در فوتبال ايران به مربيان جوان بها داده ميشود.>
از دستنشان لابهلاي گفتوگوهايش جملات ديگري را نيز به خاطر داريم:< بازيكنان تيمهاي استقلال و پرسپوليس وقتي دوره فوتبالشان به پايان ميرسد هميشه توقع دارند كه جامعه آنها را به عنوان مربي بپذيرد. انگار همه آنها بايد مربي شوند يا مربي متولد شدهاند اما ما كه در شهرستان فوتبال بازي كرديم و از فوتبال سهم مادي كمتري داشتيم- تيم ملي نيز هميشه در آن دوران به بازيكنان شهرستاني بيتوجه بود- حق مربيگري نداريم.>وقتي نتايج دستنشان با مس را به خاطر ميآوريم و دليل بركنارياش را جستوجو ميكنيم از آنچه در فوتبال ايران ميگذرد مطلع ميشويم، از افكار حاكم بر فوتبالي كه براي رشد كمتر كسي سرمايهگذاري كرده يا برنامه بلندمدت يا حتي ميان مدت را طرح ميكند.
بازي مس- پگاه بهانه خوبي بود براي يادآوري آنچه در مس كرمان ميگذرد و اين تيم را كه در ذهن خود حتي برنامهاي براي قهرماني در فصل دوم حضورش در ليگ برتر داشت به قعر جدول كشانده است. /گيلنا